واکسن 4 ماهگی!
دیروز من و نیکا با مامان سیمین برای زدن واکسن 4 ماهگی
به درمانگاه مخلص رفتیم. با اینکه صبح زود بود ولی خیلی
شلوغ بود. یکی از خانمها که برای واکسن دخترش اومده
بود ، هم اتاقی من درروز زایمان در بیمارستان عرفان بود
و دخترش تقریبا همزمان با نیکا بدنیا اومده بود . با دیدن هم
دیگه خوشحال شدیم و تا وقتی که نوبتمون بشه با هم
مامان مهسان می گفت که دو هفته دیگه می خواد برای دخترش روروک رو شروع کنه !
ولی به نظر من هنوز زوده و من 6 ماه به بعد روروک رو شروع می کنم. خلاصه واکسن زده شد و نیکا با تمام وجود گریه می کرد. وقتی اومدیم خونه، استامینوفن دادم و
نیکا تب نکرده بود و سرحال بود و من خوشحال بودم که بالاخره کابوس واکسن تموم شد!!
ولی از عصر به بعد نیکا تب کردطوری که دمای بدنش به 39 درجه رسیده بود!!
منم زود به زود پاشو می شستم و از ترس اینکه خدانکرده از تب تشنج نکنه شب
تا دیروقت بیدار بودم!! صبح که شد تبش پایین اومده بود خدا رو شکرو تا شب حالش
روز پر استرس و سختی بودولی گذشت تا ان شالله واکسن 6 ماهگی !