تولد سه سالگی ..
سومین سالروز تولد نیکای عزیزم مباااااارررک ...
نویسنده :
مامان
18:21
خاطرات تصویری
جشن نوروز توسط مهد کودک نیکاجون عکاسی پایان سال در مهد آینده تقویم نیکایی !! سال تحویل و شب تولد نیکا عید دیدنی خونه مامان بزرگ نیکا نیکا و هفت سین ساختمون! عید دیدنی خونه عمه مامان ...
نویسنده :
مامان
12:38
نیکا در مهد آینده ..
نیکای عزیزم تقریبا 15 روز هست که به مهد کودک میره .5روز اول که من هم پیشش بودم تا با محیط بیشتر آشنا بشه وعادت کنه .نیکا مهد کودک رو در کنار خاله نیکوی عزیز و بچه های هم سن خودش دوست داره .هرچند هنوز موقع جداشدن ازمن کمی نق میزنه ولی بودن در اونجا در کنار هم سن و سالانش ویادگیری مهارت هایی مثل نقاشی با آبرنگ و رنگ انگشتی ، شعر ، آشنایی با مفاهیم ریاضی و الفبا در قالب کتاب کار و بازی های گروهی مسایلی هست که باید در مهد یاد بگیره.راستی دخترم تو این مدت صحبت کردنش واضح تر شده و بیشتر اظهار نظر میکنه قربونش برم من ،عسل مامانشه.... ...
نویسنده :
مامان
17:48
نیکا و دندونپزشکی !
به نام خدا دیروز یعنی روز پنجم بهمن نزدیک ظهر بود که نیکا با گریه از اتاقش اومد بیرون گفت : مامان دندونم شکست ! فهمیدم وقتی داشت با بطری بازی میکرد .بطری رو تو دهنش گذاشته و به یکی از دندوناش که 6 ماه پیش عصب کشی کرده بود فشار آورده و نصف دندونش شکسته و کمی هم خون اومده بود .(طفلی بچم ...) خلاصه همون روز با نیکا رفتیم مطب دکتر کرمانی. بعد از یک ساعت انتظار رفتیم داخل.(نیکا که همش به بهانه استیکر راضی شده بود دندونشو دکتر ببینه ،همش منتظر جایزه بود.منم گفتم اول دندونتو خانم دکتر ببینه بعد جایزه استیکر میده ..) دکتر بعد معاینه گفت دفعه بعد کار انجام میدم که من خواهش کردم چون نصف دندون مونده امروز روکش کنید که ...
نویسنده :
مامان
14:24
خاطرات تصویری
نیکا در مهدآینده : نیکای هنرمند : نیکا در تولد مامان ...
نویسنده :
مامان
0:15
نیکا در دو سال و 9 ماهگی
به نام خدا سلام به همه ی دوستان و خوانندگان وبلاگ نیکا نگین زندگی ما که به من و نیکای عزیزم با گذاشتن نظراتشون لظف دارند . واقعا به خاطر وقفه ی چند ماهه من یعنی مامان نیکا رو ببخشید . مشخصات ظاهری نیکای کوچولوی ما تا اینجا : قد:94 وزن: 14 کیلو موهای عسلی چشمهای آبی روشن مشخصات رفتاری: نیکا جان از دوسال و سه ماهگی دسشویی اش رو گفت . شب ها رو تخت خودش میخوابه . همچنان رو پنجه راه میره ! صبح که از خواب بلند میشه میگه : دلام (سلام)مامان ! دب (صبح )بخیر ! من دایی (چایی)میخوا...
نویسنده :
مامان
15:31
تولد دو سالگی نیکا جان
سلام به همه دوستان عزیز و دوستداران نیکای عزیزم . واقعا از این وقفه طولانی شرمنده.... دومین سال تولد نیکا جان رو در روزیکشنبه سوم فروردین ساعت 5 تا تقریبا 12 شب برگزار کردیم. که 32 نفر ازفامیلهای عزیزمون تشریف آوردند و واقعا یک شبه خاطره انگیز رو برای ما به وجود آوردند. ...
نویسنده :
مامان
15:58
چالوس اردیبهشت 92
دو هفته پیش ما همراه با دایی و زن دایی با خاله لیلا به چالوس رفتیم .عصر چهارشنبه راه افتادیم . حدود ساعت 8 شب از کندوان که گذشتیم هوا خیلی سرد شد بارونی شد و برف اومد !!! من که باورم نمیشد اردیبهشت ماه جاده چالوس برف بیاد طوری که زنجیر چرخ لازم باشه و راه بسته بشه !! دیگه تا پلیس راه بیاد یک ساعت طول کشید ! و تا رسیدیم ویلای بابا جون نیکا ساعت 12 شب شد. فردای اون روز هوا خیلی عالی و آفتابی بود!! نیکا هم کنار دریا آفتاب میگرفت و واقعا خیلی خوب بود .دایی نیکا هم که آدم شوخیه وبا نیکا میونش حسابی جوره ! روز بعد ما مایع جوجه کباب رو حاضر کردیم و رفتیم به ارتفاعات جاده سه هزار و ناهار اونجا بودیم .واقع...
نویسنده :
مامان
15:51