شیرین کاریهای نیکا!!!
کارهای من در ٦ و ٧ ماهگی :
ازاول ماه هفتم یاد گرفتم بنشینم البته مواظبم نیفتم وگاهی که میفتم خوشم می یاد چون بعدش
شروع به غلت زدن می کنم اما گاهی حواسم هست ودستم رو کنارم روی زمین می ذارم تا نیفتم!
مامان منو یه موقعهایی روی تشک روی زمین می خوابونه که در این حالت سرجام میخوابم ولی
وقتی بیدارمیشم میبینم زیر میز هستم !
موقع شیر خوردن کنار مامان می خوابم، لباسش روسفت می گیرم ودو تا پامو میذارم بالا روی
موقع بازی با صدای دد، ب ب، م م با اسباب بازی هام حرف می زنم .
دوست دارم هرچی که دستم میاد تو دهنم کنم که از بین اینا کنترلهای تلویزیون و دنده ماشین رو
بیشتر از همه دوست دارم !
ازاول ماه هفتم حریره بادام می خورم البته سوپ خوشمزه هم دوست دارم ! گاهی سرلاک هم
میخورم اما هیچ کدوم رو اندازه شیر مادر دوست ندارم!!
بعضی اوقات با دوستام که دو ماه بزرگتر از من و دوقلو هستن بازی می کنم یا اینکه با مامانامون
و با کالسکه میریم پارک و اونجا همدیگرو می بینیم.
اگه من رو به جایی تکیه بدن میتونم 2 دقیقه وایسم!!
وقتی سوار روروک هستم یواشکی میرم برگهای گلها رو می کنم طوری که مامان متوجه نشه!!
دیگه اینکه چند روز پیش سرماخوردگی گرفتم ومامان سیمین و مامان خیلی بیشتر بهم می
رسن. خیلی بد بود! نمیدونم چرا این شربتها اینقدر بد مزه هستن!! ولی خدا رو شکر دارم بهتر
میشم .