رسیدن به خیر مادربزرگ!
دیروز مادربزرگ فریده بعد از ٥ هفته که برای دیدن عمو علی به استرالیا رفته بود از سفر اومد و ما سه نفری
رفتیم خونشون. مادر بزرگ خیلی از دیدنت خوشحال شد برات شعر می خوند و نازت می کرد و تو هم
لبخند می زدی مامان ائمه و عمه نیلوفر هم از رشت اومده بودن .عموعلی برات اردک اسباب بازی
فرستاده بود که فشارش می دادی صدا هم می داد و مامان بزرگ از مارک mother care برات یه دامن پر
چین و بلوز آورد تا وقتی یه کم بزرگتر شدی بپوشی و خوشت بیاد عزیزم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی